محمد احسني فروز فرزند علي در نخستين روز از بهمن ماه سال 1348 در محله ی دستگرد خيار اصفهان، در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. پدر وي به شغل كشاورزي و مادر او به خانه داري مشغول بود. او كه در كار كشاورزي به پدر و خانواده خود كمك مي كرد همزمان دوران تحصيل خود تا دیپلم را نيز در همان محله ی دستگرد خيار گذراند و در خرداد ماه سال 1357 خورشيدي موفق شد در رشته علوم تجربي از دبيرستان وحيد دستگردي، ديپلم خود را دريافت نمايد. او در آن سال بخاطر فراهم نبودن برخی شرایط، نتوانست به تحصیلات خود در دانشگاه ادامه دهد. از این رو، در تير ماه همان سال براي اعزام به خدمت سربازي، ثبت نام نمود و دفترچه آماده به خدمت خود را با تاريخ اعزام براي مردادماه، دريافت كرد. ولي چون در اين روزها مبارزات انقلابي مردم با نظام حاكم علني شده بود از رفتن به سربازي هم خودداري نمود و به جمع مردم و همراهی با آنها در تظاهرات و راهپيمايي ها پیوست. پس از انقلاب، وي از نخستين جواناني بود كه عضو نيروهاي مردمي انتظامات شهري شد و با آغاز جنگ حكومت عراق با ايران و فرمان تشكيل بسيج، وي از نخستين داوطلباني بود كه در بسيج تازه تشكيل شده، ثبت نام نمود و در مقطعی از زمان، شرايط آموزش جوانان محله زير نظر مربيان آموزش اسلحه را فراهم نمود. او در سال 1360 پس از گذراندن دوره آموزش نظامي، راهي مناطق جنگي شد و مدتي را به عنوان نيروي بسيجي در منطقه جنوب (دارخوين) گذارند و سپس به منطقه كردستان اعزام و مدت زماني را نيز در آن منطقه خدمت نمود.
محمد که جوانی فعال، پرشور و پرانرژی بود در کنار فعالیت های خود چه در دوران دبیرستان و چه پس از آن به ورزش در رشته های مختلف مانند فوتبال، والیبال، شنا، کشتی، کوه نوردی نيز مشغول بود. وي سپس ورزش رزمی تکواندو را به صورت تخصصي آغاز و در اين رشته ورزشي به درجات عالی دست یافت و با راه اندازی نخستین باشگاه ورزش رزمی در منطقه ی دستگردخیار، سالها به کار مربیگری تکواندو پرداخت. او در سال 1362 به استخدام يكي از بخش هاي تابعه وزارت دفاع درآمد. محمد به دليل علاقه وافري كه به تحصيل علم و دانش داشت، متناسب با شرایطی که در آن دوران فراهم شده بود، در سال 1365 در مقطع كارشناسي فقه و مباني حقوق دانشگاه آزاد نجف آباد اصفهان كه از لحاظ جغرافيايي نزديكترين دانشگاه به محل كار و محل سكونتش بود و به لحاظ شرایط زندگی، مناسب ترین دانشگاه برایش بود، مشغول به تحصیل گردید و همزمان با کار و ادامه فعالیت مربیگری خود با تلاشهاي بسیار زیاد و جدی، به تحصيل علم و دانش نیز پرداخت. وي در سال 1370 موفق به دريافت ليسانس شد و پس از آن در سال 1373 در رشته حقوق خصوصي دانشگاه آزاد خوراسگان اصفهان در مقطع كارشناسي ارشد مشغول به تحصيل گرديد و در سال 1375 در اين مقطع تحصيلي از آن دانشگاه، فارغ التحصيل شد.[1] او از سویی، مصمم به ادامه تحصيل و کسب بیشتر علم و دانش و دریافت درجات عالی علمی بود و از سوی دیگر در استان اصفهان، هيچ دانشگاهي كه مقطع دكتراي حقوق خصوصي داشته باشد وجود نداشت. بنابراین، چون در آن زمان در کل کشور فقط چهار دانشگاه آن هم در تهران (دانشگاههاي تهران، شهيد بهشتي، تربيت مدرس و علوم و تحقيقات) در مقطع دکترای تخصصی حقوق خصوصی دانشجو مي پذيرفت، مجبور شد در سال 1379 جلای شهر و دیار نموده و محل كار و زندگي خود را به تهران انتقال دهد. وی پس از انتقال به تهران، در كنار كار و مشغله هاي زندگي، با جدیت تمام به تلاش هاي علمي خود برای ورود به دانشگاه در مقطع دکتری - که در آن زمان کاری بسیار دشوار و رقابتی بسیار سنگین و نفس گیر بود - ادامه داد و همزمان در آزمون هاي هر چهار دانشگاه مذكور، شركت نمود تا اينكه در سال 1385 پس از چند بار رفتن تا مرحلۀ مصاحبۀ حضوری[2] آزمون دکتری بالاخره در دانشگاه تربيت مدرس در مقطع دكتراي تخصصی حقوق خصوصي پذيرفته شد و بدلیل عشق و علاقه فراوان به کسب علم و دانش موفق گرديد در سال 1389 با کسب رتبه ی نخست در میان دانشجویان آن مقطع تحصيلي، از دانشگاه مزبور فارغ التحصيل گردد و در مراسمی رسمی از سوی مسئولین دانشگاه، بعنوان شاگرد اول آن دوره، مورد تقدیر قرار گیرد.
ايشان پس از آن به فعاليت هاي علمي پژوهشي خود ادامه داد و افزون بر تدريس در دانشگاه، ارایه مشاوره به شرکتها و سازمانهای صنعتی در حوزه حقوق قراردادها و انتقال تکنولوژی و مالکیت فکری (شاخه مالکیت صنعتی)، برگزاری کارگاههای متعدد آموزشی، تا كنون چهار جلد كتاب دانشگاهي نيز نوشته و به بازار علم و دانش و دانشگاه عرضه داشته است. وی افزون بر سالها سابقه مدیریت بر بخش های حقوقی سازمانهای صنعتی، دریافت پروانه وکالت پایه یکم از کانون وکلای دادگستری اصفهان، ریاست بر كميته قضايي فدراسيون تکواندو، ریاست یکی از مراكز آموزش علمي كاربردي دانشگاه جامع علمی کاربردی را نيز بر عهده گرفته است.
[1] - رشته حقوق در آن زمان، برای نخستین بار در اصفهان، در دانشگاه آزاد خوراسگان راه اندازی شده بود و چون در اصفهان استاد دانشگاه در رشته حقوق وجود نداشت تقریباً همه استادان این رشته تازه تاسیس که عمدتاً استادان دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی تهران بودند به صورت پروازی، تدریس این رشته را بر عهده داشتند. از جمله ایشان آقای دکتر حسین مهرپور رئیس پیشین دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی بود که استاد راهنمای پایان نامه کارشناسی ارشد دکتر احسنی فروز نیز بود.
[2] - در آن زمان، آزمون دکتری، سه مرحله ای بود که هر دانشگاه مستقلاً و با سلیقه و شیوه مورد قبول خودش برگزار می نمود. مرحله ی نخست، شرکت در آزمون زبان انگلیسی عمومی در حد تافل بود. هر کس در این مرحله پذیرفته می شد می توانست در مرحله ی دوم يعني آزمون کتبی دروس تخصصی شرکت کند. چنانچه در آزمون کتبی دروس تخصصی، نمره حدنصاب قبولی می گرفت، به مرحله ی مصاحبه ی حضوری دعوت می شد. هر دانشگاه در هر سال تحصیلی، حداکثر پنج نفر را پذیرش نهایی می نمود. بنابراین نمره حدنصاب قبولی آزمون کتبی تخصصی، اینگونه مشخص می گردید که اگر مثلاً 55 نفر داوطلب در آزمون شرکت کرده بودند به میزان دو برابر تعداد دانشجوی موردنیاز – حداکثر ده نفر- از کسانی که در میان 55 نفر داوطلب، بالاترین نمره را آورده بودند به ترتیب اولویت نمره، به مصاحبه دعوت می شدند و در مصاحبه، نهایتاً 4 یا حداكثر 5 دانشجوی مورد نیاز خود را از میان ده نفر دعوت شده انتخاب می نمودند. در مصاحبه هم که دیدگاه اساتید مصاحبه کننده، نقش اصلی را بازی می کرد. ضمن لحاظ ديگر عوامل موثر در پذیرفته شدن نهایی مانند مقاله ها و كارهاي علمي پژوهشي انجام شده از سوي داوطلب.